چند روز پیش گرگاسهای باغ وحش اِرَم در ایران، با ادعای اینکه از ژن خوب نبودند، با تزریق داروی بیهوشی کشته شدند. این ۶ گرگ دورگه سگ و گرگ، به دو تفسیر؛ یا به دلیل کهولت سن و یا در راستای تعدیل جمعیت حیوانات باغ وحش معدوم شدند.
حال سوال این است که چرا به این دو گونه جاندار اجازه جفتگیری و تولید نسل داده شده است و آیا راهی جز رها سازی نداشتهاند که بتوان بجای کشتن، آنها را در بخشی از باغ وحش نگهداری کرد.
یک کارشناس باسابقه محیط زیست معتقد است به طور حتم می شد این ۶ قلاده گرگاس را نگهداری کرد و در مورد استانداردهای موجود در باغ وحش ارم توضیح میدهد: «در حال حاضر ارم بهترین و استانداردترین باغ وحش ایران است و دلیل آنهم بازدیدهای اخیر اتحادیه باغ وحشهای اروپا برای گرفتن شیر ایرانی از این باغ وحش بوده است».
مجید خرازیان مقدم، مدیرکل دفتر حفاظت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست، درباره علت صدور مجوز برای این کشتار، با بیان اینکه معدومسازی آنها در راستای تعدیل جمعیت حیوانات باغ وحش انجام شده، پیشتر به رسانهها گفته بود: «کهولت سن (حدود ۱۵ سال) و بروز مشکلات جسمی و رفتاری در این حیوانات باعث از بین بردن آنها شد. وی همچنین دلیل دیگر این کشتار را ایجاد امکان نگهداری گونه ارزشمند گرگ به جای این گونه تلفیقی دانست. وی همچنین توضیح داده بود: «نگهداری از گونههایی نظیر گرگاس که حاصل تداخل ژنتیکی سگها و گرگها هستند چه در زیستگاه طبیعی و چه درمحیط باغ وحش مورد پذیرش نیست».
از سوی دیگر، ایمان معماریان دامپزشک باغ وحش تهران درباره علت کشتن گرگاسها در این باغ وحش گفته است: «گرگاسها برای ژن با ارزش گرگ ایجاد مشکل میکنند علاوه بر این در طبیعت به حیوانات و حتی انسان آسیب میزنند، بنابراین طبق استانداردهای بینالمللی و با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست تصمیم به حذف آنها از باغ وحش تهران گرفتیم».
اما به راستی اگر در درستی ادغام این دوگونه جانور شکی بوده است، چرا این ادغام صورت گرفته و کارشناسان باغ وحش مخالفتی با انجام آن نداشتهاند؟
در اینباره معماریان به ایسنا گفته بود: «این ۴ گرگاس از ابتدا در باغ وحش تهران به دنیا آمده بودند و چون در گذشته باغ وحش تهران مانند سایر باغ وحشهای کشور به دنبال این نبود که چه کاری درست و چه کاری غلط است، این گرگاسها که ترکیبی از ژن گرگ و سگ بودند، متولد شدند».
معماریان با بیان اینکه گرگاسها برای ژن با ارزش گرگها ایجاد مشکل میکنند، تصریح کرد: «علاوه بر این گرگاسها در طبیعت به حیوانات و حتی انسان آسیب میزنند. چرا که بخشی از ژن سگ که دوست دارد به انسان نزدیک شود را دارند و بخشی از خوی وحشی گرگ را، بنابراین رهاسازی آن در طبیعت هم به انسان و هم به سایر حیوانات آسیب وارد میکرد. از این رو طبق استانداردهای بینالمللی و مجوز سازمان حفاظت محیط زیست تصمیم گرفتیم که این گرگاسها را از باغ وحش تهران حذف کنیم».
در عین اینکه دامپزشک باغ وحش تهران گفته است که در حال حاضر در حال استاندارد سازی جایگاه گرگها در باغوحش ایران از سیاستهای باغ وحش تهران است، وظیفه باغ وحش را نگهداری از گونههای با ارزش و مهم برای آموزش به مردم دانسته است نه استفاده از گونههای مخاطرهآمیز.
کشتار بومیان و غیربومیان در باغ وحش ارم
با اعلام خبر کشته شدن گرگاسهای ایرانی در باغ وحش تهران، برخی از فعالان محیط زیست میگویند بر تابلوی نصب شده بر قفس گرگاس های باغوحش ارم، عنوان «گرگ» درج شده بود ولی به ناگاه نام «گرگاس» را جایگزین آن کردند و خونشان مباح شد و سپس آنها را کشتند.
سید جاوید آل داود، استاد بازنشسته دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در واکنش به کشتار گرگهای ارم و توضیحات مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست گفت: «اینکه سازمان حفاظت محیط زیست برای کشتار گونههایی چون گوزن قرمز اروپایی در باغ وحشها مجوز صادر کند، مسبوق به سابقه است؛ توضیحشان هم در پاسخ به اعتراضات این بود که گوزن قرمز اروپایی یک گونه غیربومی است که تاثیری در حیات وحش کشور ندارد و در صورت افزایش جمعیت در باغ وحش، ذبح شده و برای خوراک گوشتخواران باغ وحش مورد استفاده قرار میگیرد؛ هر چند که این توجیه هم غیرقابل قبول است اما درباره گرگها ماجرا تفاوت دارد».
وی ادامه میدهد: «گرگها گونههای ارزشمند و بومی کشورمان هستند اما متاسفانه کشتار گرگهای باغ وحش ارم نشان داد که سازمان حفاظت محیط زیست و باغ وحشها بر خلاف آنچه انتظار میرود نه تنها حافظ گونههای جانوری نیستند بلکه از بازیچه کردن حیات وحش بومی کشور هم در راستای اهداف خود ابایی ندارند؛ وقتی تعدادی گرگ در یک باغ وحش با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست کشتار میشوند چگونه میتوان به مدیریت حیات وحش توسط سازمان حفاظت محیط زیست اطمینان کرد؟»
رئیس هیئت مدیره انجمن حمایت از حیوانات در واکنش به ادعای مسئولان محیط زیست مبنی بر اینکه حیوانات کشتار شده در باغ وحش ارم گرگ نبوده و دورگه سگ و گرگ بودهاند و به دلیل عدم خلوص ژنتیکی با کشتارشان موافقت شده میگوید: «امیدوارم مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست برای چنین ادعای بزرگی مستندی هم داشته باشند که به رسانهها ارائه کنند؛ چنین ادعایی مستلزم انجام آزمایش دیانای است که تا جایی که میدانم در خصوص این حیوانات نگونبخت صورت نگرفته و اگر گرفته مسئولان سازمان موظفند نتایج آن را در اختیار جامعه بگذارند».
وی با اشاره به تصاویر و فیلمهایی که پیش از کشتار گرگهای باغ وحش ارم از آنها منتشر شده میگوید: «ظاهر این حیوانات (به غیر از یکی از آنها که به احتمال اندک ممکن است گرگ بومی ایران نباشد) همگی با گرگ ایرانی مطابقت دارند. به علاوه این حیوانات سالها در باغ وحش ارم، به عنوان گرگ معرفی شدهاند و بر تابلوی نصب شده بر قفسشان، نام «گرگ» درج شده نه نام حیوانی دیگر؛ حالا اگر مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست بعد از سالها به این نتیجه رسیدهاند که گرگهای باغ وحش ارم به ناگاه، به حیوانی به نام «گرگاس!» تبدیل شدهاند باید ادعای خود را اثبات کنند».
آل داود با بیان اینکه اقدامات مدیریتی سازمان حفاظت محیط زیست در حوزه حفاظت از حیات وحش طی سالهای گذشته به جای حفاظت، رنگ و بوی سوء استفاده از حیات وحش میدهد میگوید: «برخی گونهها را به بهانه تعدیل جمعیت و اصلاح نسبت جنسیتی در برابر گلوله شکارچیان قرار میدهند؛ برخی را به بهانه تکثیر و احیا، از طبیعت زندهگیری کرده و در محوطههای تورکشیشده نگه میدارند (البته اگر مانند ماجرای آن گورخرها، نیمی از حیوانات حین جابهجایی تلف نشوند)، حالا هم مجوز کشتار حیوانات باغ وحشها را صادر میکنند».
این دامپزشک همچنین توضیح داده است: «حتی اگر این حیوانات که سالها در قفسهای باغ وحش ارم تحت عنوان گرگ نگهداری شدهاند، دورگه سگ و گرگ هم بودند کشتار آنها پس از سالها نگهداری توجیهی نداشت اما باور دارم حکایت دورگه بودن این حیوانات، پوششی است برای پنهان کردن این حقیقت که جای گرگهای نگونبخت باغ وحش ارم را بناست گرگهای جوانتر بگیرند؛ هدفی که لازمه آن کشتار و احیاناً تاکسیدرمی گرگهای قدیمی است و بس».